طراحی با در نظر گرفتن کاربر: روانشناسی طراحی تجربه کاربر
صحبت در مورد تجربه کاربری بدون ذکر روانشناسی غیرممکن است. این به این دلیل است که اساس طراحی UX افراد هستند. و چگونه می توانید برای مردم بهتر طراحی کنید؟ خوب، با دانستن کلیدهای اساسی روانشناسی رفتار، شادی، لذت، تصمیمات و احساسات.
دان نورمن، خالق اصطلاح “تجربه کاربر”، تاکید می کند که ما طراحان، کاربر نیستیم. غیرممکن است که بدانید هر کاربر چه واکنشی نسبت به محصول شما نشان می دهد، مهم نیست که چقدر تحقیقات مربوط به کاربر انجام می دهید. برای تلاش برای فهمیدن، بهتر است از دو تکنیک به صورت موازی استفاده کنید.
تحقیق کاربران برای یافتن مشکلات آنها و ارائه راه حل برای آنها. دوم، درک اساسی از روانشناسی انسان به طور کلی است. به این ترتیب، طراحی تجربه شما هر دو جنبه را پوشش می دهد و موثرتر است.
یادگیری مطلق همه چیز در مورد ارتباط بین روانشناسی و طراحی تجربه در یک مقاله غیرممکن است. به همین دلیل است که به شما معرفی کوتاهی میکنیم که مهمترین موضوعات را همراه با چند منبع پوشش میدهد تا بتوانید در اوقات فراغت خود تحقیق کنید.
بیایید شروع کنیم!
طراحی شناختی
طراحی شناختی یک عمل مبتنی بر روانشناسی شناختی است که به چگونگی کسب، پردازش و ذخیره اطلاعات در مغز افراد می پردازد. هنگامی که به صورت شناختی طراحی می کنید، باید به خاطر داشته باشید که مغز انسان با دو نوع حافظه کار می کند: کوتاه مدت و بلند مدت.
در طراحی UX و UI، شما در درجه اول با حافظه کوتاه مدت کار می کنید، که تاکید می کند، کاربر چه چیزی را در حین انجام یک عملکرد به خاطر بسپارد. اگر یک اقدام در یک پلتفرم ساده نباشد، توسط عناصر گیج کننده احاطه شده باشد، یا برای رسیدن به هدف به زمان زیادی نیاز داشته باشد، اضافه بار شناختی منجر به ناامیدی می شود.
به عنوان مثال، ناوبری یک سایت تجارت الکترونیک مانند آمازون را در نظر بگیرید. موتور جستجو، منوها، فیلترها و ابزار ناوبری با هم کار می کنند تا تجربه خریدی دلپذیر و ساده را به کاربر ارائه دهند.
هنگامی که فیلترها کار نمی کنند و فقط سر راه قرار می گیرند، یا اگر منوی بزرگ دارای برگه های زیادی است که هنگام شناور شدن روی یک کلمه باز می شوند، بار شناختی شروع به بالا رفتن می کند و به سطوح سردرگمی می رسد. کاربر در نهایت تسلیم میشود، چیزی نمیخرد و برای جستجوی صفحه دیگری سایت را ترک میکند که به جای اتلاف وقت، احساس خوبی به او بدهد.
یک فرآیند ناوبری که به صورت شناختی طراحی شده است به آزمایشات و تحقیقات رفتاری زیادی توسط کاربر نیاز دارد. در طول فرآیند تحقیق، از کاربران بخواهید احساس خود را در مورد تلاش برای یافتن و خرید یک مورد با استفاده از آن ساختار ناوبری خاص به اشتراک بگذارند. سپس دریابید که چه چیزی برای آنها ناامید کننده بود و چه چیزی خیال آنها را راحت کرد. به این ترتیب شما به یک طراحی شناختی خواهید رسید که مصرف کننده را خوشحال می کند.
مدل های ذهنی
مدلهای ذهنی الگوهای فکری هستند که از پنج جزء تشکیل شدهاند: افکار، تجربیات قبلی، ایدههای فرضی، و ارزشها و باورهای شخصی. این مدلها به ما کمک میکنند موقعیتها را تفسیر کنیم، تصمیمگیری کنیم و واقعیتهایمان را درک کنیم. البته، تاکید بر این نکته مهم است که هرکسی مدلهای ذهنی خود را از زندگی دارد، اما وقتی صحبت از طراحی تجربه کاربر میشود، مدلهای ذهنی مشترک زیادی وجود دارد.
از آنجایی که مدل های ذهنی از طریق تجربیات قبلی ایجاد می شوند، همه افرادی که از رایانه و برنامه های آنلاین استفاده می کنند، مدل های ذهنی مرتبط با آنها دارند. وقتی کسی برای اولین بار از یک برنامه کاربردی استفاده می کند یا یک صفحه وب را مرور می کند، از قبل مدل های ذهنی ساختارها، عملیات ها و رابط ها را دارد.
بیایید رابط های خرید را در همان پلتفرمی که در بالا به عنوان مثال ذکر کردیم، در نظر بگیریم. امروزه خرید آنلاین آنقدر رایج است که مدلهای ذهنی از نحوه عملکرد رابطهایی که یک محصول در آن ظاهر میشود را داریم.
کاربران انتظار دارند تصاویر مختلف محصول، قیمت، تاریخ تحویل و دکمه افزودن به سبد خرید را داشته باشند. اگر عکس روی رابط محصول برای فروش تار شود، دکمه افزودن به سبد خرید دکمه خرید با یک کلیک داشته باشد یا هیچ توضیحی در مورد کالا وجود نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟ این احتمال وجود دارد که کاربر هنگام خرید یا نخریدن چیزی اشتباه کند، مهم نیست که چقدر قصد انجام آن کار را داشته باشد.
3 سطح پردازش عاطفی
در نهایت، دانستن سه سطح پردازش عاطفی برای طراحی تجربیات و رابطهایی که به هدف خود میرسند، با توجه به احساس و تفکر کاربران، مهم است. می توان گفت که هر سطح دارای یک نوع طراحی است که آن را نشان می دهد.
طراحی احشایی
احساسات احشایی، آنهایی هستند که در ناخودآگاه ما زندگی می کنند. آنها اولین برداشت ها و واکنش ها را “بدون فکر” ایجاد می کنند. در یک رابط، این بیشتر به تصاویر و ظاهر مرتبط است. هنگام طراحی برای احساسات احشایی، مهم است که کاربران قبل از شروع تعامل، احساس مثبتی داشته باشند. با این حال، زیاده روی در جستجوی یک واکنش احشایی به زیبایی می تواند منجر به عملکرد گیج کننده و با کیفیت پایین شود.
طراحی رفتاری
عواطف رفتاری به تعاملات عملی و نحوه کار کردن چیزها مربوط می شود. طراحی و قابلیت استفاده از رابط، درک کاربر را از همان ابتدا ایجاد می کند. اگر از همان اولین تعاملات، پیمایش یا مسیر رسیدن به یک هدف دشوار یا زمان بر باشد، کاربر احساس بدی خواهد داشت. هدف شما برعکس این است، ایجاد واکنش های رفتاری نسبت به عملکرد خوب و قابلیت استفاده است.
طراحی انعکاسی
طراحی انعکاسی انتزاعی ترین و روانشناسانه ترین در بین این سه مورد است. عواطف انعکاسی درباره این است که مردم چه احساسی نسبت به خود دارند. در تجربه کاربر، ادراک بازتابی خود را در احساس مردم نسبت به خود هنگام استفاده از محصولات خاص نشان می دهد. بهترین مثال برای این پدیده طراحی محصول اپل است. آیفونها و سایر دستگاههای تلفن همراه ممکن است عملکردهای یکسانی داشته باشند، اما مردم برای آیفونها هزینه بیشتری میپردازند، زیرا احساس «بهتر» نسبت به آنها دارند.
منابع در مورد روانشناسی و تجربه کاربر
همانطور که وعده داده شده بود، در اینجا بهترین منابع برای کمک به شما در یادگیری بیشتر در مورد روانشناسی و تجربه کاربری وجود دارد.
- روانشناسی برای UX: راهنمای مطالعه توسط گروه NN.
- کتاب: طراحی احساسی: چرا ما چیزهای روزمره را دوست داریم (یا از آنها متنفریم) نوشته دان نورمن
- دوره روانشناسی UX توسط مجمع عمومی
- دوره: روانشناسی در طراحی رابط کاربری پوشش UX توسط بنیاد طراحی تعامل
قدرت روانشناسی در حرفه UX و UI خود را نادیده نگیرید. داشتن این دانش نه تنها شما را به تجربه و طراح رابط بهتری تبدیل می کند، بلکه انسان بهتری نیز خواهید بود.